نقدی بر نامه سرگشاده شبکه یاری کودکان به وزیر آموزش و پرورش
حدود یک ماه است که آموزشوپرورش معلمان و دانشآموزان را ملزم کرده تا برای آموزش مجازی از اپلیکیشن شاد استفاده کنند؛ این در حالی است که تعداد زیادی از دانشآموزان به خصوص در مناطق محروم از دسترسی به فضای مجازی محروم هستند، تعداد قابل توجهی گوشی هوشمند مناسب ندارند و در این یک ماه گزارشهای متعددی در مورد مراجعه والدین به فروشگاههای فروش و تعمیر تلفنهای همراه منتشر شده است. والدینی که گوشی آنها پاسخگوی آموزش مجازی نیست و آنان را در مقابل فرزندانشان شرمنده کرده است.
همچنین نظرها و مطالبی که همکاران و دانشآموزان در مورد نحوه میزان دسترسی به آموزش مجازی شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتهاند نشان میدهند که تعداد زیادی از دانش آموزان در آموزش مجازی مشارکت ندارند.
اخیرا برخی از مسئولان که از نارسایی شبکه شاد مطلع هستند، عنوان کردند که نصب شاد اجباری نیست اما همچنان بخشنامه اجباری بودن نصب شاد و تهدید معلمان به قوت خود باقی است. نگارنده به عنوان یک معلم که پیامرسان شاد را نصب نکردهام و در سایر پیامرسانها با دانشآموزانم در ارتباط هستم، تجربه مشترکی با همکارانی دارم که این پیام رسان را نصب کردهاند.
اخیرا برخی از مسئولان که از نارسایی شبکه شاد مطلع هستند، عنوان کردند که نصب شاد اجباری نیست اما همچنان بخشنامه اجباری بودن نصب شاد و تهدید معلمان به قوت خود باقی است.
تنها حدود ۶۰ درصد دانشآموزان اینجانب در فضای مجازی حضور دارند و کلا ۳۰ درصد آنان در جلسات مجازی فعال هستند. در هر صورت در شرایط کرونا سعی میکنم که ارتباطم با دانشآموزانم قطع نگردد و تا حدودی بتوانم آموزش مجازی را پیش ببرم، اما به عنوان یک معلم در اولین فرصت و برای تمام دانشآموزان در فضای واقعی آموزش را ادامه خواهم داد و ضمن توجه به فعالیتهای دانشآموزان در فضای مجازی، اصلیترین معیارم برای آموزش و ارزشیابی در فضای مدرسه است. تجربه اپلیکیشن ناشاد نشان داد که نقدها و مواضع تشکلها و فعالان صنفی درست و اصولی بوده است که وزیر مجبور به واکنش شد و اعلام کرد که نصب کردن شاد اجباری نیست.
اما در این میان نکتهای که توجه مرا جلب کرد «نامه سرگشاده شبکه یاری کودکان به وزیر آموزش و پرورش» بود؛ این نامه که در فضای مجازی موجود است نشان میدهد این فعالان حقوق کودکان چقدر از فضای واقعی مدارس بیخبر هستند. شبکه یاری در این نامه برای دسترسی کودکان محروم خواسته است:
وزارت آموزشوپرورش ترتیبی اتخاذ فرماید که این گروه از دانشآموزان با مراجعه به نزدیکترین منطقه آموزشوپرورش در حوزه محل اقامت خود از امکانات زیر بهصورت رایگان استفاده نمایند:
– افزایش ظرفیت موبایل این دانش آموزان برای استفاده از «شبکه شاد»،
– خرید موبایل برای دانشآموزانی که از داشتن آن محروماند،
– استفاده از اینترنت رایگان برای این دانش آموزان.
اگر این امکانات برای دانشآموزان محروم فراهم شود، میتوانند مانند دانشآموزان دیگر از امکانات آموزشی ایجاد شده توسط وزارت آموزشوپرورش بهرهمند شوند؛ در غیر این صورت از حق ادامه آموزش که از حقوق اساسی آنان است محروم میشوند.
با امید به توجهات جنابعالی،
هیأت مؤسس شبکه یاری کودکان کار
اگرچه این خواسته که همه کودکان باید از آموزش رایگان و با کیفیت یک خواسته همگانی و مورد تاکید و تایید فعالان صنفی است، اما متاسفانه برخی فعالان حقوق کودک از فضای آموزشی در مدارس بیخبر هستند؛ در حالیکه معلمان و دانشآموزان خواهان توقف آموزش مجازی در شاد هستند، این دوستان از وزیر میخواهند آنها را در این آموزش ناشاد شریک کنند.
این رویکرد شبکه یاری به مقوله آموزش کودکان، ریشه از درک سطحی آنان نسبت به آموزش رسمی دارد؛ اغلب این فعالان و نهادهای عضو شبکه یاری توجهی به وضعیت کودکان درگیر در آموزش در مدرسه ندارند. گویی آنها منتظرند و رسالت دارند تا کودکان از مدرسه رانده شوند تا آنان برای فعالیت خود دستمایه پیدا کنند. هرگز نقد جدی ساختار نظام آموزشی و برنامه درسی آشکار و پنهان در مدرسه از جانب این فعالان و شبکه یاری دیده نشده است؛ هرگز کمپین جدی برای مقابله با پولیسازی و کالاییسازی آموزش از جانب این تشکلهای مردمنهاد دیده نشده است؛ و هرگز آنان از حقوق معلمان و فعالان صنفی که برای مدرسه استاندارد و ایمن تلاش میکنند و مخالف سیاستهای طردکننده کودکان از مدرسه هستند دفاع نکردند.
واکنش آنان اغلب به مدرسه زمانی است که یک معلم ناآگاه کودکی را تنبیه میکند یا مورد خشونت قرار میدهد. این دوستان در این موارد برای محکوم کردن معلم از یکدیگر پیشی میگیرند. البته که محکوم کردن خشونت در مدرسه امری پسندیده و درست است، اما مگر میشود به خشونت در مدرسه معترض بود اما ریشههای بروز خشونت را رها کرد و ندید؟
سیاستزدایی از عرصه جامعه در طی این این سالها توانسته است فعالان و تشکلهای خنثی را بازتولید کند که به جای پرداختن به ریشهها خود را مشغول معلولها میکنند. فعال صنفی معلمان که حقوق کودکان را نمیبیند و آن فعال حقوق کودکان که حقوق معلمان برایش معنا ندارد، محصول این سیاستزدایی از عرصه اجتماعی هستند.
اگر فعال صنفی هستیم، اگر فعال محیط زیست هستیم، یا اگر فعال حقوق کودک هستیم باید مشکلات را از جنبههای مختلف ببینیم. مگر میشود برای دفاع از محیط زیست یا حقوق کودکان نسبت به مسئله مربوط به آموزش و مدرسه بیتفاوت بود؟ یادمان نرود آموزش و پیامدهای آشکار و پنهانش امری طبقاتی و سیاسی است و طبیعی است کسی که این وجوه را نبیند، باید دنبال جلب توجهات حضرات باشد.
منبع: مدرسه بازتاب