جعفر ابراهیمی
درحالیکه یک روز به شروع سال تحصیلی و بازگشایی مدارس مانده است هنوز تکلیف دانشآموزان، والدین و معلمان مشخص نشده که آیا قرار است نیمه شهریور به مدرسه بروند یا خیر؟
در شیوهنامه بازگشایی مدارس که در تاریخ 22 مرداد صادرشده، وضعیت شیوع کرونا ویروس در مناطق آموزشی برحسب میزان شیوع ویروس به سه وضعیت قرمز، زرد و سفید تقسیم شده است که مرجع اعلام وضعیت ستاد ملی کرونا است. درصورتیکه منطقهای در وضعیت قرمز باشد تدریس به صورت مجازی و غیرحضوری خواهد بود و در وضعیت سفید آموزش حضوری و چهره به چهره است. اما نقطه ابهام وضعیت زرد است وضعیتی که در حالت عادی و بدون حضور در مدارس با حفظ اصول فاصلهگذاری فیزیکی و رعایت بهداشت فردی و جمعی میتواند به سمت وضعیت سفید میل کند اما با گسترش ارتباطات و تماسها به خاطر بازگشایی مدارس به شدت مستعد آن است که به وضعیت قرمز تبدیل گردد.
برای نقد وضعیت زرد باید در ابتدا به این توجه کرد که این وضعیت در شیوهنامه بازگشایی چگونه تعریف شده است:
رنگ زرد نشان از حد متوسط شیوع کرونا و میزان ابتلا و مرگومیر ناشی از آن در پهنه جغرافیای کشور است. با توجه به اینکه در این وضعیت به دلیل اعمال سیاست فاصلهگذاری اجتماعی، تداوم فعالیت آموزشی و تربیتی مدارس به شیوه حضوری و با تمام ظرفیت مقدور نخواهد بود، مدرسه ناگزیر است با تدابیری چون تقلیل تراکم دانشآموزان در کلاسهای درس و یا زوج و فرد کردن حضور دانشآموزان، جریان یادگیری را مدیریت کند. در این صورت متناسب با شرایط حداقل 50 درصد آموزشها در بستر مجازی ارائه خواهد شد.
در همین رابطه میتوان نکات و پرسشهای زیر را مورد توجه قرارداد:
نکته اول: طبق نظرسنجیهای اعلامشده، بهخصوص نظرسنجی دورهای شهرداری تهران، مردم به آمار و ارقام ستاد ملی کرونا اعتماد ندارند: پس چگونه ممکن است به اعلام وضعیت مناطق به لحاظ میزان شیوع اعتماد نمود. درحالیکه برخی افراد مسئول مانند اعضای شورای شهر تهران بر مغایرت آمار واقعی کشتهشدگان با آمار اعلامشده توسط ستاد ملی کرونا تأکید میکنند سؤال اساسی اینجاست از کجا معلوم وضعیت زرد یک منطقه در واقع قرمز نباشد؟
نکته دوم: به فرض اینکه به ستاد ملی کرونا اعتماد داشته باشیم، آیا ستاد ملی کرونا از وضعیت تراکم دانشآموزی اطلاع دارد؟ در اینجا شاهد هستیم که آموزشوپرورش با فرافکنی مسئولیت را به گردن ستاد ملی کرونا میاندازد بااینکه از وضعیت تراکم جمعیتی در کلاسها مطلع است و از وضعیت زیرساختها خبر دارد و به این بسنده میکند که طبق نظر ستاد ملی کرونا وضعیت زرد را واجد شرایط برگزاری کلاس به صورت حضوری میداند و با زوج و فرد کردن و نصف کردن دانشآموزان به سمت آموزش حضوری حرکت کند. حال سؤال اینجاست که با توجه به سرانه فضای آموزشی با نصف کردن دانشآموزان آیا امکان فاصلهگذاری طبق پروتکل وجود دارد؟ کلاسهای 40 تا 50 نفره را وقتی نصف کنیم تازه به میزان جمعیت 20 تا 25 نفره در هر کلاس میرسیم کدام کلاس با 20 نفر مطابق پروتکلهاست؟
نکته سوم : فرض کنیم که با اجرای طرح زوج و فرد دانشآموزان حاضر در مدرسه و کلاس درس به فاصله مناسب در سر کلاس بنشینند. اگر از شیطنت و شلوغکاری کودکان در سر کلاس، که اقتضای سن آنان است صرفنظر کنیم، مسیر خانه تا مدرسه، زمانی که دانشآموزان در حیاط مدرسه هستند، زمانی که از سرویس بهداشتی و آبخوری مشترک استفاده میشود در این زمانها چگونه میتوان پروتکلها را رعایت نمود؟ در بسیاری از مدارس به مدد سیاست پولیسازی و قطع سرانه دانشآموزی در سرویس بهداشتی مدارس مایع دستشویی وجود ندارد و حداقلهای موارد بهداشت در شرایط عادی هم رعایت نمیگردد. حال چگونه قرار است در شرایطی که بسیاری از خانوادهها پول تهیه ماسک را ندارند باید آموزشی را محقق نمود که روی در مدارس نوشته است ورود بدون ماسک ممنوع؟
نکته چهارم: در موقعیت زرد تنها 50 درصد آموزش حضوری است و معلم باید 50 درصد آموزش را بهصورت مجازی انجام دهد. در اینجا تمام نقدهایی که به آموزش مجازی تحت شاد وجود دارد باز خود را نشان میدهد. از فقدان زیرساختهای ضروری و مناسب دسترسی به فضای مجازی تا عدم دسترسی بیش از 25 درصد دانشآموزان به فضای مجازی که آن را میتوان بهنوعی ترک تحصیل پنهان نام نهاد، مسائلی است که در سال تحصیلی جدید خود را نشان خواهد داد.
نکته پایانی اینکه چرا وقتی پای سلامت مسئولان عالیرتبه نظام در میان است همهچیز مجازی میشود؟ اما همان مسئولان برای جان دانشآموزان و معلمان ارزش قائل نیستند و با ابلاغ بخشنامههای پر ابهام از خود سلب مسئولیت میکنند و شورای مدارس را مسئول میشناسند؟ شورای مدرسهای که همه میدانیم فقط نام شورا را یدک میکشد و در اصل وسیلهای جهت تسهیل کردن بخشنامههای بالا به پایین است.
جمعه 14، شهریور1399