نگاهی به برخی آمار در آموزشوپرورش
جعفر ابراهیمی
آمار کل دانش آموزان
در سال تحصیلی 96-1395 ، آمار کل دانش آموزان در مقاطع ابتدایی، متوسطه اول ، متوسطه دوم با احتساب دانش آموزان در مدارس استثنایی، خارج از کشور، ایثارگران، پیشدبستانی و بزرگسالان 14 میلیون و 270 هزار و 22 نفر بوده است از این تعداد 12 میلیون و 949 هزار و 167 نفر در دورههای سهگانه مشغول به تحصیل بودهاند که سهم مدارس خصوصی (غیرانتفاعی) از این تعداد یک میلیون و 483 هزار و 34 نفر است بهعبارت دیگر حدود 45/11 درصد این دانش آموزان در مدارس خصوصی درسخواندهاند.
در سال تحصیلی 400-1399 آمار کل دانش آموزان در مقاطع ابتدایی، متوسطه اول ، متوسطه دوم با احتساب دانش آموزان در مدارس استثنایی، خارج از کشور، ایثارگران، پیشدبستانی و بزرگسالان 15 میلیون و 694 هزار و 741 نفر بوده که از این تعداد 14 میلیون و 749هزار و 69 نفر در دورههای سهگانه مشغول به تحصیل بودهاند که سهم مدارس خصوصی (غیرانتفاعی) از این تعداد یکمیلیون و 717 هزار و 264 نفر است بهعبارتدیگر حدود 11.64 درصد این دانش آموزان در مدارس خصوصی درسخواندهاند.
در این بازه چهارساله تعداد دانش آموزان حدود 1.1 برابر رشد داشته و دانش آموزان مدارس خصوصی حدود 1.15 برابر افزایشیافته است.
آمار کل نیروی انسانی
در سال تحصیلی 96-1395، آمار کل نیروی انسانی 554 هزار و 971 بهعنوان معلم ، 45 هزار و 175 نیروی در پست نیروی کیفیتبخشی و 176 هزار و 41 نفر در پست مدیریتی (مدیر و معاونین) در مدارس مشغول به کار بودهاند. به عبارتی نیروی کارآموزشی در مدارس در سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم 776برابر هزار و 187 نفر است و با احتساب کارکنان پشتیبانی و نیروی خدماتی و نیروی انسانی استثنایی این رقم برابر به 906 هزار و 225 نفر میرسد که سهم زنان 488 هزار و 555 نفر و سهم مردان 410 هزار و 392 نفر است.
در سال تحصیلی 1400-1399، تعداد 500 هزار و 582 نفر بهعنوان معلم، 41 هزار و 690 نیروی در پست نیروی کیفیتبخشی و 169 هزار و 422 نفر در پست مدیریتی در مدارس مشغول به کار بودهاند. به عبارتی نیروی کار آموزشی در مدارس در سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم برابر 711 هزار و 693 نفر است و با احتساب کارکنان پشتیبانی و نیروی خدماتی و نیروی انسانی استثنایی این رقم برابر به 818 هزار و 897 نفر میرسد که سهم زنان 436 هزار و 548 نفر و سهم مردان 363 هزار و 257 نفر است.
با توجه به آمار فوق نکات زیر قابلتأمل و بررسی است:
درحالیکه دانش آموزان در طی چهار سال گذشته 1.1 رشد داشتهاند. تعداد معلمان شاغل در مقاطع سهگانه به میزان 54 هزار و 389 نفر کاهشیافته است در سال تحصیلی 96-95 به ازای هر 23.3 دانشآموز یک معلم وجود داشته و در سال 400-99 نسبت دانش آموزان به یک معلم 29.46 نفر است. این اعداد نشان میدهد که دولت نتوانسته بحران کمبود معلم را حل نماید و با افزایش دانش آموزان و عدم استخدام نیرو متناسب با نیاز و جمعیت دانشآموزی ، آموزشوپرورش با بالابردن تراکم کلاسها کوشیده بر بحران کمبود نیرو غلبه نماید که خروجی بدیهی این سیاست پایین آمدن کیفیت آموزشی برای دانش آموزان و فرسایش شغلی برای معلمان است.
عدم استخدام رسمی معلمان از طریق دانشگاه فرهنگیان و استفاده از نیروهای خرید خدماتی، قراردادی و حقالتدریس و پرسنل وظیفه ازجمله سیاستهای ارزانسازی نیروی کارآموزشی است که در کنار سیاستهای خصوصیسازی و کالایی سازی آموزش در دستور کار تمام دولتها قرار دارد و با توجه به بازنشسته شدن حدود 111 هزار معلم در سال 1401، به نظر میرسد دولت فعلی چون دولتهای قبلی قصد دارد نیروی کار خود را از روشهای فوق تأمین نماید روشهایی که مبتنی بر استثمار نیروی کار و عدم امنیت شغلی برای معلمان را به دنبال خواهد داشت.